پدیده ی نوشیروانی

امیر ناظمی (هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور) 

در ربته‌بندی‌های امسال «دانشگاه صنعتی نوشیروانی» بابل بی‌تردید دانشگاه اول ایران بود. در رده‌بندی دانشگاه‌های جهان موسسه‌ی تایمز برای نخستین بار یک دانشگاه ایرانی در رده ۳۰۱ تا۳۵۰ جهانی قرار گرفت. این دانشگاه نه صنعتی شریف بود، نه تهران و سایر دانشگاه‌های شناخته‌شده کشور، بلکه «دانشگاه صنعتی نوشیروانی» با بیش از ۱۵۰ رتبه فاصله با سایر دانشگاه‌های ایران، توانست نخستین دانشگاه ایرانی باشد

موفقیت نوشیروانی یک جرقه نبود، در همین سال سایر افتخارات را کسب کرده بود:

در رتبه بندی U.S.New  در حوزه مهندسی، (رتبه 309 جهان)، براساس رتبه‌بندی «Clarivate Analytics» برپایه‌ی «پژوهشگران پراستناد» جهان (دانشگاه اول ایران که ۳ نفر از ۸ نفر پژوهشگر پر استناد کشور)، در رتبه‌بندی موضوعی شانگهای در رشته مهندسی مکانیک (سوم ایران و ۱۵۰-۱۰۱ جهان) و مهندسی شیمی (پنجم ایران و ۳۰۰-۲۰۱ جهان)، در رتبه‌بندی ( ISC یکی از سه دانشگاه برتر با بیشترین استناد) و ... نمونه‌هایی از موفقیت این دانشگاه است.

نوشیروانی اما نام یک خیر و نیکوکار بابلی است؛ کسی که دانشکده فنی نوشیروانی دانشگاه مازندران را احداث کرد و از سال ۱۳۵۲ اقدام به جذب دانشجو کرد. دانشگاه نوشیروانی از سه تفاوت عمده با سایر دانشگاه‌های ایران برخوردار است:

۱-این دانشگاه بر اساس وقف و کمک‌های مردمی شکل گرفته است؛ نه با پول دولت. به همین دلیل از سرمایه اجتماعی بالا و حساسیت عمومی برخوردار است. نوشیروانی یک پدیده‌ی خارج از زیست مردم نیست.

۲-به دلیل سرمایه اجتماعی و حساسیت عمومی، همچنان بخشی از درآمد خود را از طریق خیریه به دست می‌آورد. توسعه‌ی مجتمع‌های این دانشگاه همچنان نیز بر پایه مشارکت عمومی و صندوق قرض‌الحسنه (مانند حضرت ولی عصر (عج) بابل) انجام می‌شود.

۳-دانشگاه نوشیروانی، در تاریخ خود رشد را از یک دانشکده فنی تا تبدیل به یک دانشگاه طی کرده است؛ فرآیند رشد یعنی بر اساس تقاضا رشد یافتن. اغلب دانشگاه‌های دولتی رشدشان بر اساس عرضه‌ی دولتی بوده است که هم‌سطح تقاضای عمومی و علمی نبوده است.

سنت هارواردی

سنت دانشگاهی در کشورهای توسعه‌یافته بیشتر مشابه با دانشگاه‌هایی از نوع نوشیروانی است. به عنوان نمونه دانشگاه هاروراد (یکی از برترین دانشگاه‌های جهان) بر اساس اهدا مجموعه‌ای از خیرین در سال ۱۶۳۶ شکل گرفت. به دلیل آن‌که «جان هاروارد» یکی از خیرین اصلی بود، دانشگاه به افتخار او به هاروارد نامگذاری شد. هاروارد نیز ابتدا کالج بود و در یک مسیر رشد طبیعی به دانشگاه هاروارد تبدیل شد. نکته دیگر آن که مروری بر درآمدهای دانشگاه نشان می‌دهد که همچنان بخش عمده‌ای از درآمد دانشگاه از طریق وقف و خیریه است.

دانشگاه استنفورد نیز در سال ۱۸۸۵ توسط «للاند و جین استنفورد» برای یادبود تنها فرزند درگذشته‌شان ایجاد شد. استفورد در همان سال‌های اول عمرِ خود به دلیل زلزله‌ی سن خوزه (۱۹۰۶) آسیب‌هایی جدی دید، اما همین فرهنگ وقف منجر به بازسازی و احیاء آن شد. اصلی‌ترین درآمد استنفورد در زمان حاضر نیز از دارایی‌هایش است (۲۱ ٪) که منشاء خیریه‌ای دارد و سالیانه حدود ۶٪ از درآمد را نیز از طریق هدیه‌ها و خیریه‌های مستقیم کسب می‌کند.

نوشیروانی و وقف علمی

سید حسین فلاح معروف به نوشیروانی بازرگان و نیکوکار ایرانی بود؛ که بنا به قولی چهار پنجم از ثروت خود را در جهت امور خیریه و ارتقاء سطح بهداشت، رفاه، آموزش و امور مذهبی مردم هزینه نموده است. در فهرست طولانی موقوفات او از دبستان تا پرورشگاه، آموزشگاه فنی، انستیتو تکنولوژی و بیمارستان وجود دارد. او حتی زمین اداره آموزش و پرورش وقت بابل را نیز هدیه داده است.

وقف علمی تنها اهداء پول نیست، بلکه به همراه خود اجتماعی شدن، بومی‌سازی و تعمیق توسعه علم و فناوری را در جامعه‌ی میزبان به همراه دارد. نیکوکاران علمی و فناوری بیش از آنکه با پول و دارایی زمینه‌های توسعه را ایجاد کنند، به اتکاء سرمایه اجتماعی خود، حساسیت اجتماعی نسبت به موضوع ایجاد کرده، زمینه‌سازی‌های لازم برای حفظ و مراقبت پیوسته‌ی اجتماعی از میراث خود را فراهم می‌آورند.

شاید دیگر زمان آن رسیده است که وقف و نیکوکاری به سمت ایجاد نهادهای مولد علم و فناوری تغییر مسیر یابد و شاید بیش از «مصلی‌نژاد»ها و «افشار»ها برای تغییرات جدی و عمیق مورد نیاز باشد.

پ.ن.: ایده اصلی این نوشته در خلال صحبت با دوست عزیزم مهدی الیاسی که خود نیز از خطه‌ی مازندران هست، شکل گرفت؛ که از این بابت از او متشکرم.

فیلم کوتاهی در خصوص زندگی نوشیروانی در آدرس زیر قابل مشاهده است:

https://goo.gl/PxshVu

https://t.me/sharenovate/52