آیا پیشرفت علم، دنیا را به جای بهتری تبدیل کرده است؟ شاید نتوانیم این پرسش را با قاطعیت پاسخ دهیم؛ اما امروز، در دوران اوج پیشرفتهای علمی، یک چیز را با اطمینان می دانیم. بارها به نام علم به انسانها خیانت شده است و این خیانت، در زمینههای مختلف اتفاق افتاده است. در این میان حوزههای پزشکی و داروسازی، اقتصاد، اقلیمشناسی و صنایع غذایی مستعدترین زمینههای سوءاستفاده بودهاند. موارد بسیاری از این خیانتها وجود دارند که در این گزارش چند مورد از آنها آمده است.
- پژوهشهای مربوط به تأثیر قند و چربی در بیماری های قلبی، یکی از آشکارترین موارد خیانت علم به مردم و خدمت آن به صنایع و شرکتهاست. چند سال پیش، مدارکی از «بنیاد پژوهش قند» آمریکا افشا شد که نشان می داد این بنیاد در دههی شصت به سه استاد دانشگاه هاروارد، پنجاه هزار پوند پرداخته است تا مروری بر تحقیقات مربوط به قند، چربی و بیماری های قلبی انجام دهند. نتیجهی این پژوهش آن بود که میان قند و بیماری های قلبی ارتباط ناچیزی وجود دارد و چربی اشباعشده عامل اصلی آن است. این پژوهشها، جهتدهندهی اصلی سیاستهای چند دههی اخیر دولت آمریکا در امور تغذیه بوده است؛ سیاستهایی که همچنان هم ادامه دارند. همین مسئله در این دههها باعث شد که مردم آمریکا، به غذاهای کمچرب و پرقند روی بیاورند؛ چیزی که نتیجهی آن را می توان در بالا بودن میزان چاقی به روشنی دید. امروزه انجمن قلب آمریکا و سازمان بهداشت جهانی هشدار می دهند که مقادیر زیاد قند افزوده، خطر بیماری های قلبی را افزایش می دهد. فکر می کنم این مسئله ترسناک است. تا مروری بر تحقیقات مربوط به قند، چربی و بیماری های قلبی انجام دهندشما هیچگاه نمونههایی چنین فاحش و آشکار [از انحراف واقعیات علمی] نمی یابید؛ این توصیف ماریون نستله استاد تغذیهی دانشگاه نیویورک از این ماجراست. اما موضوع آنگاه ترسناکتر می شود که بدانیم همین امروز هم کوکاکولا میلیونها دلار برای تأمین مالی پژوهشهایی که به دنبال کماهمیت جلوه دادن رابطهی میان قند و چاقی هستند، اختصاص داده است. این روند، متوقف نشده است؛ بلکه فقط گذر چند دهه لازم است تا نتیجهی آنچه را که امروز در حال رخ دادن است ببینیم.
- گرمایش جهانی حتی امروز هم یکی از بحثهای مناقشهبرانگیز است؛ البته مناقشهای میان دانشمندان و سیاستمداران؛ دانشمندانی که آن را خطری برای حیات انسان می دانند و سیاستمدارانی که در پیوندی تنگاتنگ با شرکتهای نفتی، این ادعای دانشمندان را یاوه می نامند. اما در سالهای پیش در دهههای سی، چهل و پنجاه قرن بیستم، بسیاری از اقلیمشناسان ارتباط میان گرمایش جهانی و تولید کربندی اکسید توسط کارخانهها را رد می کردند؛ با این استدلال که ظرفیتِ اقیانوسها برای جذب کربندی اکسید بسیار بیشتر از میزانی است که کارخانهها و شرکتهای نفتی تولید می کنند؛ چیزی که دقیقا باب میل شرکتهای نفتی و کارخانهها بود. در سال ۱۹۵۷، «راجر رویل» و «هنس سوز» در مقالهای نشان دادند که ظرفیت جذب اقیانوسها محدود است. البته در نیمهی نخست قرن بیستم، خود زمین هم بهانهی خوبی به دست این اقلیمشناسان داده بود. دمای زمین در این دوره، با افزایش بسیار اندکی همراه بود و حتی در دههی چهل، رو به کاهش گذاشت. علت این اتفاق، چرخهی طبیعی کاهش دمای زمین بود که در حدود ۱۹۵۰ به پایان رسید؛ از آن زمان، دورهی طبیعی گرمایش زمین آغاز شد اما این بار برخلاف دورههای پیش از انقلاب صنعتی، به علت گازهای گلخانهای تولید انسان، دمای کرهی زمین با سرعت و شدتی غیرمعمول شروع به افزایش کرد. امروزه میانگین دما به نسبت سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ هشتدهم درجه افزایش یافته است و دانشمندان پیشبینی می کنند که با همین روند کنونی افزایش دما تا سال ۲۰۵۰ به سه درجه برسد؛ چیزی که به معنای واقعی کلمه، بشر را به مرز نابودی خواهد کشاند.
- علم داروسازی و ارتباط آن با صنعت دارو، از بزرگترین متهمان در این زمینه است؛ جایی که «تعارض منافع» شرکتهای داروسازی - و پیرو آن دانشمندان این حوزه - و مردم، به روشنی دیده می شود. در این حوزه، نمونهها آنقدر فراوانند که گزینش میان آنها کار سختی است. برای نمونه در سال ۲۰۰۵، داروی جدیدی برای دیابت روانهی بازار شد که با استقبال فراوانی روبهرو شد. در این زمان، این دارو با این استدلال که سطح قند خون و به دنبال آن مشکلات قلبی را پایین می آورد، ستوده می شد. اما مدتی بعد، «جان باس» از دانشگاه کالیفرنیای شمالی دریافت که این دارو در واقع مشکلات قلبی را می افزاید. پس از این مسئله، رئیس دانشکدهای که «باس» در آن کار می کرد از سوی شرکت سازندهی این دارو، تحت فشار گذاشته شد تا نتایج تحقیقات «باس» مسکوت بماند. سرانجام دو سال بعد از این اتفاق، «استیو نیسن» که یک متخصص قلب بود، در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که این دارو، خطر بیماری های قلبی را ۴۳ درصد افزایش می دهد. این دارو در سال ۲۰۱۰ از بازار جمعآوری شد؛ هنگامی که پنج سال از مصرف آن توسط بیماران دیابتی می گذشت.
- بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ از ایالات متحده آغاز و دامنگیر کشورهای بسیاری در اروپا و شرق آسیا شد. این بحران میزان بیکاری در آمریکا را به بیش از ۱۰ درصد رساند؛ بالاترین میزان بیکاری آمریکا در سی سال اخیر. در سالهای منتهی به این بحران، تعداد معدودی از اقتصاددانان نسبت به حباب بازار مسکن و وامهای بی پشتوانهی مؤسسههای مالی هشدار می دادند اما خیل دیگری از آنان که مسئولیتهای دانشگاهی مهمی هم داشتند، در صف مقابل بودند. «گلن هابرد» که در سال ۲۰۰۴ رئیس دانشکده کسبوکار دانشگاه کلمبیا شده بود، از این دسته است. او در همین سال مقالهای مشترکی با «ویلیام دادلی» اقتصاددان ارشد شرکت سرمایهگذاری «گلدمن ساکس» منتشر کرد که در آن می گوید: «بازار سرمایه به ثبات بازار مسکن کمک کردهاست ... دیگر از آن «بزنگاههای اعتباری»ای که عرضهی اعتبار به خریداران مسکن به طور دورهای قطع شود، خبری نیست.» هابرد، بعدها صد هزار دلار برای شهادت دادن در دفاع از دو شرکت که به دخالت در حباب مسکن متهم بودند، دریافت کرد. «لری سامر» اقتصاددان آمریکایی، معاون بانک جهانی و رئیس سابق دانشگاه هاروارد هم از همین دسته است. او نیز حرکت به سوی یک بحران اقتصادی را در این سالها در سخنرانی های خود رد می کرد. جالب آنکه «گلدمن ساکس» که یکی از بزرگترین سودبرندگان از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ شناخته می شود، برای یک سخنرانی به او ۱۳۵ هزار دلار پرداخته است. با سر رسیدن بحران اقتصادی، دیگر نیازی به هیچ اقتصاددانی برای رد این سخنان نبود. هنگامی که نزدیک به۱.۲ میلیون نفر خانهها و بسیاری شغل خود را از دست دادند، مشخص شد که اقتصاد، چه خیانتی به آنها کرده است.
طبیعی است که هر چه یک علم پیوندی تنگاتنگتری با «سرمایه» و «قدرت» داشته باشد، بیشتر در خدمت آنها در می آید. چنین پیوندی در همهی حوزههای بالا وجود دارد اما نه به اندازهی علم اقتصاد.
مواردی که گفته شد، تنها نمونههای آشکاری است که در آن، منفعت تولیدگران علم، در تعارض با بهبود شرایط زندگی مردم قرار می گیرد؛ نمونههایی که می تواند ما را به سوی تأثیرات پنهانتر سرمایه و بازار در شکلدهی به شاکلهی علوم رهنمون شود؛ در جهتدهی به باورهایی که علوم برای ما می سازند و ما زندگی مان را به کمک آنها تجربه می کنیم.
منابع:
گزارش سرقت قرن: فساد دانشگاه از گاردین
مرور گاردین بر کتاب «صنعت بد داروسازی» از «بن گلدِکر»
ایسنا - محمد جوانمرد